این روزها.....
سلام دخترم سلام شیرینی زندگیم سلام نفس مامان این روزها پر از شورم آخه شما داری بزرگ وخانم می شی نزدیک تولدت داره می شه ومن همه اش خاطرات سال گذشته رو زیر رو می کنم داشتم ثانیه شماری می کردم تا تو بیای وبشی همه کس وکارم واییییییییییییییییییییییییییی آتناجون تو دلم غوغاست خوشحالم داری بزرگ می شی داری حرف زدن یاد می گیری هر وقت ناراحتی بهم می گی قهر یکم صبر می کنی ببینی من چی می گم وبعد پشت سر هم تکرار می کنی قهر. قر قر قر قر قر به آب می گی . آبه می گم شیشه می خوای اگر بخوای می گی .هاااااااااااا اگر هم نخوای هی می گی .نه نه نه آتنا جیگرم...
نویسنده :
مامان جون
0:02